چرا داشتن فرزند برخدا نقص است؟
چنین معنائی در مورد خداوند متعال از چند جهت محال است:
1. این معنا مستلزم جسمیت و مادیت است و ساحت مقدس الهی از ماده و لوازم آن منزه است. در توضیح اینكه «مستلزم جسمیت و مادیت است»
باید گفت: داشتن جزء و قابلیت جداشدن آن جزء از خصوصیت ماده و مادیات است و اصولاً امور مجرد ـ حتی غیر خداوند هم ـ فاقد اجزاء مادی و جسمانی هستند .
به علاوه داشتن جزء به معنای تركب است كه خود نقص و نیاز بوده به ساحت الهی راه ندارد، ضمن اینكه هنگامی كه جزئی از یك مركب جدا میشود آن مركب سابق از بین میرود به این معنا كه مركب چند جزئی سابق اكنون یك جزء كمتر داشته و موجودی دیگر است كما اینكه در همه مجردات جسمیت و مادیت راه ندارد و فرض فرزند برای آنها هم بیمعناست.
2. چون ذات باری تعالی در خالقیت، ربوبیت و الوهیت مطلق است بنابراین هر چه غیر او فرض شود نیازمند به او و تحت قیومیت الهی خواهند بود، با این وصف چگونه ممكن است آن شیء كه از او زائیده میشود مثل و شبیه و فرزند او باشد، به عبارت دیگر موجود مستقل و بینیازی نخواهد بود. پس با این اوصاف دیگر فرزند واجب نخواهد بود بلكه مخلوق اوست.
3. اگر زائیدن و استیلاد در مورد حق تعالی ممكن باشد، مستلزم آن است كه فعل تدریجی برای حضرتش صحیح باشد، در حالی كه فعل تدریجی از ویژگیهای امور مادی است. در حالی كه آنچه به اراده و مشیت خداوند واقع میشود، بدون تدریج و به اصطلاح به صورت دفعی است. [ طباطبائی، محمد حسین، قم، انتشارات اسلامی، تفسیرالمبزان، ج 3، صفحة 485 ـ 489، همان ج 20، صفحة 273.]
كما اینكه در سایر مجردات هم تدریج بیمعناست چنانكه در آیه كریمه متعددی از قرآن به این معنا كه خداوند فرزند ندارد اشاره شده است از آن جمله آیه 171 سوره نساء كه میفرماید: (سُبْحانَهُ أَنْ یَكُونَ لَهُ وَلَدٌ) خداوند منزه است از اینكه فرزند داشته باشد و نیز سوره توحید را میتوان نام برد؛ یادآور میشویم كه نفی مادیت و جسمانیت از ساحت الهی ـ چنانكه اكثر قریب به اتفاق مسلمانان به آن معتقدند ـ دلائل مختلفی دارد كه از جمله بهترین دلائل بر سلب جسمیت و مادیت خداوند عبارت است از آن كه: جسم و امر مادی ـ به هر معنایی كه گرفته شود ـ دارای ابعاد سهگانه، یعنی طول و عرض و ارتفاع است و از این رو،قطعاً از اجزای مقداری تركیب شده است.
از زبان عیسی می فرماید: خدا پروردگار من است و پروردگار شماست. پس همگی او را عبادت کنید که راه مستقیم کمال و سعادت همین است
بنابراین هر جسمی مركب است و خداوند از هرگونه تركیب مبرا است؛ چرا كه هر موجود مركبی نیازمند اجزاء است و با فقدان یك جزء ناقص میشود و نیاز و نقص در خداوند راه ندارد. بنابراین خداوند جسم و مادی نیست، بلكه مجرد است و هیچ یك از احكام جسم بر حضرتش جاری نمیشود.[ سعیدی مهر، محمد، آموزشی كلام اسلامی، انتشارات طه، قم، ج 1، صفحة 275]
حقیقت داستان حضرت عیسی علیه السلام و مریم سلام الله علیها
آیه 34 - 36 سوره مریم
ذَلِكَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ (34) مَا كَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ (35) وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ (36)
این است [ماجراى] عیسى پسر مریم [همان] گفتار درستى كه در آن شك میكنند (34) خدا را نسزد كه فرزندى برگیرد منزه است او چون كارى را اراده كند همین قدر به آن میگوید موجود شو پس بیدرنگ موجود میشود (35) و در حقیقت خداست كه پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست (36)
اگر زائیدن و استیلاد در مورد حق تعالی ممكن باشد، مستلزم آن است كه فعل تدریجی برای حضرتش صحیح باشد، در حالی كه فعل تدریجی از ویژگیهای امور مادی است. در حالی كه آنچه به اراده و مشیت خداوند واقع میشود، بدون تدریج و به اصطلاح به صورت دفعی است
*در اینجا خداوند می فرماید: اگر در داستان زندگی عیسی شک و تردید و رد و انکاری دارید بدانید که حقیقت داستان همین است که پروردگارتان بیان کرده است و آن خدای سبحان هرگز کسی را به فرزندی نگرفته و خلقت او چنان است که هرگاه چیزی را اراده کند به صرف آنکه بگوید باش موجود می شود.
*و از زبان عیسی می فرماید: خدا پروردگار من است و پروردگار شماست. پس همگی او را عبادت کنید که راه مستقیم کمال و سعادت همین است.
*داستان عیسی و مریم یک حقیقت گسترده مستمر دارد و آن این است که در این جهان علی الدوام مریمان استعداد و ظرفیت و پذیرندگان صورتهای غیبی توسط ارواح قدسی حامله می شوند و مسیحانی پر از عشق و محبت از موسیقی و نقاشی و شعر به دنیا می اورند که به محض تولد با شما سخن می گویند.
بخش قرآن تبیان